نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد/
نمی خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت /
ولی آنقدر سخت مشتاقم كه از خاك گلویم سوتكی سازند/
گلویم سوتكی باشد به دست طفلكی گستاخ و بازی گوش/
كه هر دم پاك خودش را در گلویم سخت بفشارد /
و خواب خفتگان خفته را در گلویم آشفته تر سازد/
بدین سان بشكند سكوت مرگبارم را/
××××منتظر نظرات شما دوست عزیز هستیم!××××